دست نامرئي صهيونيسم در دستکش عربي
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان
سرنخ ترورها در لبنان از سنت‌جرج تا اشرفيه؛
اشتراکات فراوان بين دو حذف فيزيکي "رفیق الحریری" و "وسام الحسن" در لبنان، بيانگر عاملان و انگیزه‌های مشترک این زنجیره تروريستي است. شيوه انفجار، نوع ترور، زمينه‌هاي عمليات، پيامدهاي ترور و سوءاستفاده‌هاي دشمن در هر دو عمليات تروريستي بسيار به يکديگر شباهت داشت.
گروه بين‌الملل مشرق - ساعت سه و نیم بعد از ظهر جمعه گذشته بود که انفجار مهیبی، منطقه مارونی‌نشین "الاشرفیه" در پايتخت لبنان را لرزاند. این انفجار به قدری مهیب بود که بخش شرقی بیروت با صدای آن به لرزه درآمد و حتی ساختمان حزب "الکتائب" لبنان نیز که در 200 متری محل انفجار قرار داشت، از تخریب‌های ناشی از آن، در امان نماند. در این انفجار، 9 نفر از جمله "وسام الحسن" رئیس اداره اطلاعات امنیت ملی لبنان کشته شدند.

انفجار تروریستی جمعه در بیروت که پس از مدت‌ها آرامش نسبی در این کشور ایجاد شد، زلزله سیاسی شديدي را در این کشور ایجاد کرد که نشانه‌های آن از همان ساعات آغازین پس از انفجار خود را نشان داد. این انفجار، تازه‌ترین حلقه از سلسله‌انفجارها و ترورهای سیاسی در لبنان است که از نیم‌قرن پیش در اين کشور سابقه داشته و آخرین آن مربوط به ترور "رفیق الحریری" نخست‌وزیر اسبق لبنان است که در سال 2005 ميلادي روی داد.

بررسی ابعاد مختلف انفجار جمعه در اشرفیه بیروت نشان می‌دهد که این انفجار از جنبه‌های مختلفی با انفجار تروریستی سال 2005 ميلادي در بیروت شباهت دارد، این شباهت تا جایی است که برخی کارشناسان لبنانی به‌صراحت اعلام می‌کنند که به احتمال فراوان، هر دوی این انفجارها ازیک منبع نشأت گرفته است.


نوع انفجار و حجم بالای مواد منفجره
نخستین موضوعی که لبنانی‌ها را به یاد ترور حریری در انفجار سال 2005 ميلادي انداخت، حجم بالای مواد منفجره استفاده‌شده در انفجار الاشرفیه بود. "اشرف ریفی" مدیرکل نیروهای امنیت داخلی لبنان در گفت‌وگو با "السفیر" اعلام کرد که احتمالاً حدود 70 کیلوگرم تی‌ان‌تی در این انفجار استفاده شده است. شدت انفجار به حدی بود که  جنازه "وسام الحسن" و "احمد صهیونی" همراه وی از روی برخی لوازم جانبی آنها از جمله کفش و بخش‌هایی از  سلاح کمری و ساعت مچی "الحسن" و تلفن همراه صهیونی شناسایی شد.


انفجار سال 2005 که به کشته‌شدن رفيق الحريري انجاميد


انفجار سال 2012 که به ترور وسام الحسن انجاميد

روزنامه الاخبار لبنان نیز گزارش داد که به علت شدت انفجار، تقریباً هیچ چیز از خودروی "وسام الحسن" باقی نمانده است. مردم لبنان هرگز فراموش نمی‌کنند که ترور حریری نیز با حجم بالای مواد انفجاری روی داده بود تا کوچک‌ترین سرنخی از عاملان جنایت برجای نماند. بنا بر اعلام منابع ذیربط، در ترور حریری، انفجاری معادل یک تن "تی‌ان‌تی" در مسیر کاروان رفیق حریری روی داده است.


لشکرکشی خیابانی 14مارس و اتهام‌زني به سوريه
مواضع جریان 14 مارس، لشکرکشی‌های خیابانی و متهم‌کردن زودهنگام دولت سوریه را می‌توان از دیگر اشتراکات دو ترور سیاسی اخیر در لبنان دانست. این جریان غربگرا که همواره سعی در استفاده سیاسی و ابزاری از تحولات منطقه‌ای و داخلی لبنان دارد، در حالیکه کوچکترین اظهار نظر رسمی و قضایی در مورد تحقیقات انجام شده  در انفجار بیروت صورت نگرفته، انگشت اتهام خود را به سوی سوریه دراز کرده است و دولت بشار اسد را در این ترور متهم می کند، این همان خطی است که جریان غرب گرای المستقبل و هم پیمانان آن در پی ترور رفیق الحریری در پیش گرفتند؛ البته بعدها با تغییر روند منافع غرب در منطقه و افشای برخی اسناد مهم در زمینه بی گناهی سوریه در این انفجار آنها نیز مانند غربی‌ها تغییر موضع داده و حزب الله را به دست داشتن در ترور حریری متهم کردند.

البته شکی نیست که این اتفاقات تروریستی به نفع گروه های هشت مارس نیست، اما نکته جالب در هر دو انفجار این است که یکی از سران برجسته جریان المستقبل در هر دوی این انفجارها قربانی پیشبرد سیاست‌های غرب و رژیم صهیونیستی در لبنان شده‌اند. بدین ترتیب آنها بدون اینکه خود بخواهند به شهدایی تبدیل شدند که نام آنها باید در راستای اجرای برخی سیاست‌های خاص در لبنان باشد.


دست بالای سوریه در تحولات منطقه پيش از ترورها
دست بالای سوریه در تحولات منطقه‌ای پیش از هر دو انفجار تروريستي بیروت در سال 2005 و 2012 ميلادي، وجه اشتراک دیگری است که می‌توان در بررسی این دو انفجار به آن اشاره کرد؛ انفجار روز جمعه بیروت در شرایطی به وقوع پیوست که موفقیت‌های ارتش ملی سوریه در عقب‌راندن تروریست‌ها از شهرهای ناآرام این کشور، قدرت‌های مداخله‌جو را وادار کرده بود برای برون‌رفت آبرومندانه از این بحران به دنبال انتخاب گزینه‌های آتش‌بس و ادامه مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک در این راستا باشد؛ در همین راستا "اخضر ابراهیمی" فرستاده سازمان ملل در کشورهای منطقه پس از یک دوره سفره منطقه‌ای ایده آتش‌بس در سوریه همزمان با عید سعید قربان را مطرح کرده بود که غیر از گروهک‌های مسلح و تروريست‌هاي داخل سوریه تقریباً همه جریان‌ها با آن موافق بودند؛ صرف نظر از اينکه ترور وسام الحسن، درست در زماني روي داد که انجام سفر الاخضر الابراهيمي به دمشق قطعي شده بود. در سال 2005 ميلادي نیز حضور نظامی سوریه در لبنان مانع از اجرای توطئه‌های غرب علیه این کشور می‌شد و از سوی دیگر، حمایت همه‌جانبه دمشق از نیروهای مقاومت در عراق، خشم مقامات سیاسی واشنگتن را برانگیخته بود؛ بدین صورت غرب با اجرای این طرح در صدد برآمد تا هم گوش‌مالی سیاسی به سوریه بدهد و هم عرصه لبنان را برای دوره پس از خروج نظامیان سوری آماده کند.


دست‌داشتن دستگاه‌های جاسوسی در عملیات
موضوع دیگری که در هر دوی این اقدامات ترویستی قابل‌مشاهده بود، این است که جریان‌ها و افراد عادی نمی‌توانند در پس پرده این اقدام تروریستی باشند و دست‌کم یک یا چند سازمان اطلاعاتی دولتی باید در این اقدام تروریستی دست داشته باشند. این موضوعی بود که در تحقیقات جنایی انجام‌شده برای ترور رفیق الحریری به آن اشاره شده بود. پیچیدگی اقدام تروریستی جمعه گذشته نیز به‌گونه‌ای بود که احتمال دست‌داشتن دست‌کم یک سازمان جاسوسی خارجی در آن قطعي به نظر مي‌آيد. در این زمینه می‌توان به اظهارات "اشرف ریفی" مديرکل امنيت داخلي لبنان اشاره کرد که در مصاحبه با روزنامه "السفیر" لبنان گفت که حتی وی نیز به عنوان نزديک‌ترين دوست و همکار "وسام حسن"، از حضور وي در لبنان اطلاع نداشته و تصور می‌کرده که الحسن، پس از بازگشت از سفر آلمان، به فرانسه رفته و به بيروت بازنگشته است.

رصد دقیق تحرکات مردم مرموز اطلاعاتی لبنان که بنا به اذعان محافل امنیتی تحرکات وی بسیار حساب‌شده و دقیق و به دور از دید حتی شخصي مانند "اشرف ریفی" مسؤول مستقیمش انجام می‌شد، نیازمند فعالیت‌های اطلاعاتی بسيارپیچیده‌ای است که در حد و اندازه‌های یک دستگاه عریض و طویل جاسوسی در ابعاد موساد است و گروه‌های تروریستی کوچک نمی‌توانند این جنایت را با برنامه قبلی ترتیب داده باشند. از سوی دیگر، انفجار این خودروی بمب‌گذاری شده در محل عبور کاروان، حسن نشان می‌دهد که وی از مدت‌ها پیش زیر نظر بوده و تمام تحرکات و نقل و انتقال‌هایش در لبنان به صورت کامل و احتمالاً با رادار و ماهواره‌هاي جاسوسي رصد می‌شده است.


بهره‌برداري انتخاباتي از هر دو ترور
مشابهت‌های موجود در دو ترور سیاسی در لبنان به همین جا ختم نمی‌شود و ابعاد گسترده تر این مشابهت را در روزهای آینده و رویکردهای جریان حامی غرب در لبنان بهتر می توان دید، از همین روی پیش بینی می‌شود بار دیگر موضوع کشیده شدن ترور وسام حسن به دادگاه حریری و متهم کردن حزب الله لبنان و سوریه به دست داشتن در این ترور مطرح باشد، پروژه ای که در آستانه انتخابات پارلمانی در لبنان به دنبال تاثیرگذاری بر آراء مردمی و پدید آمدن شرایطی برای موفقیت هواداران غرب در این انتخابات در سایه قانون ناعادلانه انتخاباتی است.

14 مارس با بهره‌گیری از تعصبات دینی و مذهبی لبنان سعی دارد برای خود در آستانه انتخابات پارلمانی لبنان بازارگرمی کند تا از یک سو مردم را به دور خود جمع کند و از سوی دیگر تحرکات دولت لبنان برای ایجاد قانون انتخاباتی عادلانه برای انتخابات آتی را تحت تأثیر قرار دهد. این همان چیزی است که حتي "ولید جنبلاط" در سخنان خود به آن اشاره کرده است؛ او تأکید کرده که همان طور که مردم در تشییع جنازه حریری حاضر شده و آن را به عنوان تریبونی برای تبلیغات سیاسی خود به کار بردند این بار نیز قصد تکرار همان بازي را دارند. این جریان می‌خواهد با مصادره "وسام الحسن" به سود خود، از احساسات ملی‌گرایانه لبنانی‌ها سوء استفاده کرده و علاوه بر متحدسازي جریان‌های واگرای داخلی و پر کردن شکاف‌های موجود، بازی باخته انتخابات را به سود خود به پایان برده و برگ برنده‌ای را در تقابل خود با گروه‌های هوادار دولت به دست آورند.


در ترور حریری چه گذشت
با توجه به مشابهت‌های موجود در دو ترور سیاسی اخیر در لبنان که به فاصله هفت سال از هم انجام شده، بررسی ابعاد ترور رفیق حریری می‌تواند جنبه‌های ناشناخته ترور وسام حسن و انگیزه‌های عاملان این جنایت را روشن کند.

در ۱۴ فوریه 2005 ميلادي، با انفجار یک بمب قوی در مسیر کاروان حفاظت "رفیق حریری" نخست‌وزیر پيشين لبنان در بيروت، او از صحنه سياسي لبنان حذف شد. پس از این ترور، بلافاصله موج محکومیت‌ها آغاز شد و بدون اینکه کوچک‌ترین تحقیقی در مورد این ترور انجام شده باشد، انگشت اتهام غرب و رژیم صهیونیستی و هواداران داخلی آن که در آن زمان قدرت سیاسی را در کشور در اختیار داشتند، به سوی سوریه و حزب‌الله لبنان نشانه رفت. لشکرکشی‌های خیابانی به بهانه تشییع جنازه شهید حریری و سالگردهای آن و  گفتمان تحریک‌آمیز سیاسی و تهدید مخالفان دستور کار اصلی جریان المستقبل و سایر هم‌پیمانان آن در حوادث پس از این ترور بود. از سوی دیگر، "فؤاد سنیوره" نخست‌وزیر وقت با نقض قوانین داخلی لبنان بدون مشورت با ریاست‌جمهوری و پارلمان اجازه آغاز تحقیقات بین‌المللی در مورد این ترور را صادر کرد و مدتی بعد، دادگاه بین‌المللی حریری تأسیس شد.

این دادگاه نیز که اساس آن در مغایرت با قوانین حقوقی و قضائی است؛ تحقیقات جهت‌داری را آغاز کرد و همواره به دنبال کشف قرائنی برای متهم‌کردن سوریه برآمد اما نبود ادله و تغییر سیاست‌های غرب در قبال منطقه باعث تغییر رویکرد دادگاه شد و روی اتهامات از سوریه به سمت حزب‌الله بازگشت، در سپتامبر ۲۰۱۰ ميلادي، "سعد حريري" نخست‌وزیر وقت لبنان در همین راستا، با تجدیدنظر در مواضع پیشین خود، اتهام به سوریه در ترور پدرش را اشتباه و اتهامی سیاسی خواند.

دادگاه بین‌المللی که هرگز علاقه‌ای به بررسی فرضیه احتمال دست‌داستن رژیم صهیونیستی در ترور رفیق الحریری نداشت با وجود ادله فراوان از ادامه تحقیقات در این روند خودداری کرد. قرائن مستدل و محکم ارائه‌شده ازسوی "سید حسن نصرالله" دبیرکل حزب‌الله لبنان در مورد دست‌داشتن رژیم صهیونیستی در این انفجار نیز نتوانست این دادگاه را مجبور به بررسی نقش رژيم اسرائیل در این ترور کند و دادگاه همچنان بر تصمیم سیاسی خود در متهم‌کردن چهار تن از اعضای حزب الله اصرار ورزید، تصمیمی که حزب‌الله آن را بی‌اساس خوانده و به علت عدم مشروعیت دادگاه حریری کوچک‌ترین توجهی به آن نکرد.

اگر بخواهیم به طور خلاصه دلایل سیاسی‌کاری‌های دادگاه حریری در جریان تحقیقات و نيز نقش رژیم صهیونیستی در ترور حریری را بررسی کنیم، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول: جست‌وجوي طرف برنده در ترور حريري
با بررسی اوضاع سیاسی در آستانه ترور رفیق حریری و دوره بعد از آن میتوان به راحتی متوجه شد که عاملان جنايت ترور حريري به دنبال ضربه زدن به موقعيت حريري بوده نه شخص وي؛ و در وراي آن از طريق اين ترور به دنبال محقق ساختن هدفي بزرگتر بوده اند.

غرب در آن زمان براي گسترش نفوذ و قدرت خود در لبنان و سوريه و كسب جايگاه در خاورميانه جديد به دنبال حذف نظام سوريه در لبنان بود، چرا كه به اعتقاد آنها "عقب‌نشيني نيروهاي سوريه از لبنان در نهايت منجر به سقوط نظام سوري خواهد شد." آمريكا نيز به نوبه خود در تلاش بود سوريه را به سمت كاستن از شدت مواضع سخت خود در قبال عراق بكشاند.

بررسی رخدادهاي سیاسی بعد از ترور حریری نیز نشان می‌دهد که این حوادث هرگز به نفع سوریه نبوده است و جایگاه منطقه‌ای و جهانی این کشور را با چالش مواجه کرده است.


دوم: بررسی چگونگی ترور
يكي از مهم‌ترين مسائلي كه در پي ترور حريري در لبنان جنجالي شد، فرضيه‌هاي چگونگي آن ترور بود. در این مورد، سه فرضیه مطرح شد که انفجار با خودروی بمب‌گذاری‌شده، کاشت بمب در زیر زمین و حمله هوایی، این سه مورد را تشکیل می داد. برخی اسناد و قرائن میدانی شامل ایجاد حفره در محل انفجار به ابعاد 15 در 9 متر و با عمق سه متر، پرتاب‌شدن خودروها تا طبقه سوم ساختمان‌های اطراف، قدرت بالای انفجار در روی زمین و تبدیل‌نشدن آن به یک موج زیر زمینی، ایجاد خرابی در ساختمان‌های اطراف، غیر ممکن‌بودن کاشت بمب در مکان شلوغ انفجار بدون جلب توجه و ... نشان می‌دهد که دو عامل انفجار از طرق خودروی بمب‌گذاری‌شده و کاشت بمب در زیر زمین ناممکن بوده است و تنها راه انجام این ترور، حمله هوایی بوده که تنها رژیم صهیونیستی به این مورد دسترسی داشته است.


سوم: نوع ماده منفجره
از سوی دیگر، نحوه ایجاد انفجار و آتش گرفتن محل انفجار بعد از انجام آن نشانگر استفاده از مقادیر اندکی از اورانیوم غنی شده در این انفجار بوده است، این موضوع را پزشكان بيمارستان نظامي فرانسه در معاینه "باسل فليحان " تنها نجات‌يافته اين حادثه نیز متوجه شده و دريافتند وي در معرض تشعشع اورانيوم غني‌شده قرار گرفته است. این موضوع عاملان بمب‌گذاری را محدود به کشورهایی می‌کند که قدرت استفاده از اورانیوم و غنی‌سازی آن در ابعاد نظامی را دارند و می‌توانند از آن در سلاح‌های مختلف نظامی استفاده کنند.


چهارم: اعتراف سران رژيم صهيونيستي
از تمامی این اسناد متقن که بگذریم، اعترافات تلویحی برخی مقامات صهیونیست از جمله رئیس اطلاعات نظامی اسرائیل گواه مستدلی بر دست داشتن رژيم اسرائیل در این ترور است. وی در سخنانش رسماً اذعان کرده که دستگاه امنيتي وي بسياري از ترورها و انفجارهاي لبنان را مديريت مي‌كند. او ضمن اعتراف به اينكه حادثه ترور حريري نقش بسزايي در راه‌اندازي بسياري از طرح‌هاي رژيم صهيونيستي در لبنان داشته است، اشاره كرده كه توانسته كارهاي بزرگي با هدف دور كردن اطلاعات و ارتش سوريه از لبنان و محاصره حزب‌الله به ثبت برساند.

"عاموس هارئيل" روزنامه‌نگار يهودي در گزارش خود كه روزنامه اسرائيلي "هاآرتص " آن را در شماره 25 ماه مي 2010 ميلادي منتشر كرد، آورده كه رئيس "امان" در پايان سال 2001 ميلادي يعني بيش از سه سال قبل از ترور پرونده‌اي تهيه كرده بود كه در آن انتظار مي‌رفت حريري به دست حزب‌الله به قتل برسد.

به فاصله نه‌چندان زيادي از اين ماجرا روزنامه اماراتي "الاتحاد" ديگر روزنامه‌اي بود كه گزارشي محرمانه از آكادمي صهيونيستي مطالعات خاورميانه منتشر كرد كه در آن آمده بود تل‌آويو در انفجارهاي پي‌درپي لبنان دست داشته است. طبق اين گزارش آريل شارون نخست‌وزير اسبق رژيم صهيونيستي بعد از ترور رفيق حريري اعلام كرد: اوضاع لبنان تحت كنترل است و تل‌آويو ارتباطات ويژه‌اي با احزاب چه در داخل يا خارج لبنان كه رابطه و قدرت لازم براي ايجاد تحرك در لبنان براي پايان‌دادن به حضور سوريه را دارند برقرار كرده است.

از كار انداختن سامانه هشدار و پارازيت كاروان حريري، رصد تحرکات کاروان حریری از سوی هواپیماهای شناسایی صهیونیستی،  حضور هواپيماهاي صهيونيستي در زمان انفجار در آسمان بيروت، ممانعت آمریکا از ارائه اسناد و تصاویر هوایی ماهواره‌های خود در زمان انفجار به دادگاه حریری و حضور برخی مزدوران شناخته‌شده رژيم صهيونيستي در صحنه جنايت از دیگر اسناد قطعی دست‌داشتن این رژیم در ترور حریری است.


لبنان 2012، مانع پیشبرد توطئه‌ها
حال باید منتظر بود تا گذشت زمان اسنادی از دست داشتن رژيم اسرائیل در ترور "وسام الحسن" را نیز در ویترین تاریخ به نمایش بگذارد؛ هر چند دادگاه‌هایی سیاسی مانند دادگاه حریری و جریان‌های منفعت‌طلبی مانند 14 مارس ممکن است به این اسناد توجهی نکنند اما افکارعمومی لبنانی‌ها با هوشیاری و دقت بالای خود پیچ‌های مهم تاریخی کشورشان مانند انتخابات را با توجه به این اسناد و شناخت دقیق دوستان و دشمنان واقعی لبنان بهتر و بهتر طی خواهند کرد.

از همه چیزهایی که گفته شد، به دست می‌آید که توطئه علیه لبنان و محور مقاومت و تلاش برای ایجاد جنگ یا فتنه داخلی در لبنان بار دیگر به شرایط سال 2005 ميلادي بازگشته است و غرب و رژیم صهیونیستی می‌خواهد این بار نیز سناریوی تکراری خود را در لبنان به اجرا بگذارد البته غرب توجه به این نکته اساسی را از یاد برده است که در سال 2005 ميلادي که شرایط آنها برای اجرای توطئه‌های خود در لبنان بسیار بهتر از اوضاع کنونی بود. آنها در رسیدن به اهدافشان در ضربه‌زدن به مقاومت و خلع سلاح آن و همچنین ایجاد فتنه داخلی در این کشور ناکام ماندند.

حال در لبنان 2012  که مقاومت با انگیزه و روحیه و تجهیزاتی مضاعف در کنار دولت متحد و حامی خود قرار دارد، طبعاً توطئه‌های غرب به شکست خواهد انجامید و این بار نیز کاری از پیش نخواهد برد.
 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها